آزار و اذیت هدفمند چیست و با آن چه میتوان کرد؟
آزار و اذیت هدفمند پدیده جدیدی در فضای وب فارسی و حتی ایران بدون اینترنت نیست. سالها است که مقامات امنیتی و انتظامی حکومتهای گوناگون از زمان انقلاب مشورطه و شاید حتی قبل از آن برای پیشبرد اهداف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود، مخالفین خود را تحت آزار و اذیت هدفمند قرار میدهند.
در دنیای معاصر ما، اگر به وبسایتهای زنجیرهای که هر کدام به یک نهاد امنیتی و قضایی وصل هستند نگاهی بکنید، متوجه نوع استفاده مقامات جمهوری اسلامی از تکنولوژی و اینترنت برای آزار و اذیت هدفمند منتقدین جمهوری اسلامی میشوید. البته در بسیاری از مواقع این افراد پا را از آزار و اذیت منتقدین فراتر گذاشته و با حمله به روزنامهنگارانی که مقالاتی مستقل بدون وابستگی سیاسی به گروه یا جریانی با هدف نقد وضعیت موجود مینویسند، به آزار و اذیت هدفمند ابعاد جدید و متفاوتی میدهند.
جریان آزار و اذیت هدفمند با محبوب شدن شبکههای اجتماعی بسیار جدیتر شده است. تا پیش از این اگر شما برای پیشبرد اهداف سیاسی، فرهنگی و یا اجتماعی باید هزینهای پرداخت میکردند و زیرساختی مانند یک وبسایت را ایجاد میکردند که نیاز به صرف منابعی مانند زمان و پول داشت، امروز در کمتر از پنج دقیقه میتوانید یک حساب توییتری باز کنید تا اهداف خود را پیش ببرید.
به جرات فکر میکنم هیچ فعال سیاسی اجتماعی و یا خبرنگار ایرانی نیست که دست کم در زندگی خود یک بار مورد هدف آزار و اذیت هدفمند چه از سمت نظام حاکم ایران و چه از سمت مخالفین او قرار نگرفته باشد. درواقع آزار و اذیت هدفمند متاسفانه تبدیل به بخشی از فرهنگ سیاسی اجتماعی ما شده است و در موارد بسیاری افراد بدون آنکه متوجه عملکرد خود باشد و چون خود را به حق میدانند دست به چنین اقدامی میزنند. البته من نمیخواهم منکر وجود گروههای باشم که با هدف دست به چنین اقدماتی میزنند اما منظورم این است که اگر به آنها بگویید که این کار شما آزار و اذیت هدفمند است، از سر ناآگاهی و عدم آشنایی با چنین پدیدهای پاسخ میدهند نه ما در حال «افشاگری» هستیم. دقیقا همان استدلالی که شما از مقامات امنیتی و یا بازجو و کارشناسهای دستگاه امنیتی ایران میشنوید.
عمیقا فکر میکنم و اعتقاد دارم که جامعه ما نیاز به کار و آموزش در این موارد دارد. ما هرگز آموزش درستی در مورد حق و حقوقمان نداشتیم و اگر حق آزادی بیان و متهم را فهمیدم، از سر نیاز بود. ما زمانی بخشی از حقوق خود را به صورت سطحی آموزش دیدیم که آنها نقض شد، به زندان افتادیم و فهمیدم که آزادی حق ما است. اما هیچ وقت به صورت عمیق در مورد حقوق خود آموزش دریافت نکردیم.
این موضوع آزار و اذیت هدفمند نیز از این قائده خارج نیست. برای درک بهتر موضوع دو مثال را مطرح میکنم.
۱. من عمقا باور دارم که تحریمهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا نقض حقوق شهروندان ایران است. تعداد دیگری هستند که برعکس من فکر میکنند و از تحریمها حمایت میکنند. من شروع کردم به بحث در این مورد در توییتر و تلاش کردم تا موافقین تحریم را به چالش بکشم. ادعا نمیکنم که همیشه اصول اساسی صحبت کردن را حفظ کردم اما اعتقاد دارم که تلاش خودم را کردم که ضمن توهین نکردن به کسی مواضع طرف ماقبل را به چالش بکشم. در این میان اما کسانی هستند که با ایجاد یک سری حساب یا هویت ناشناس و جمعآوری اطلاعات در مورد من به من حمله کنند.
نکته اول که باید همیشه در ذهن داشته باشیم این است که ناشناسی حق مردم است. مثلا کاربر «شارح» حق دارد که ناشناس باشد، اما حق ندارد که من نوعی را به دلیل طرح اعتقادات سیاسی، فرهنگی، مذهبی، مدنی و غیره، مورد آزار و اذیت هدفمند قرار دهد.
اما آیا فقط موضوع من هستم؟ خیر. اگر صفحه توییتر این کاربر را مشاهده کنید، میبیند که هر کسی که مطالبی را در مورد ایران منتشر کرده که ایشان باور دارند در حمایت از نظام حاکم ایران -جمهوری اسلامی- است را مورد آزار و اذیت هدفمند قرار میدهد. در این میان شما خبرنگار، فعال مدنی، فعال سیاسی را مشاهده میکنید که همه و همه با یک الگو مورد هدف قرار میگیرند.
او با جمع کردن کاربران به دور خود عمل موجی از سایبری بولی را به سمت خبرنگاران، اساتید دانشگاه، محققین و سایر اهداف خود، ارسال میکند. بستگی به اینکه فرد مورد حمله قرار گرفته چقدر یا این شرایط آشنا باشد و در چه شرایط روحی و روانی باشد واکنش متفاوتی نشان میدهد. من مواردی را میشناسم که در پی این آزار و اذیتهای آنلاین و سایبربولی سر از بیمارستان، تراپی و در مورادی دارویهای سنگین آرامشبخش در آوردند.
۲. کاربر دیگری به نام «Azar» با ایجاد یک بات ناشناس در تلگرام، از کاربران میخواهد تا فانتزیهای جنسی خود را در مورد سایر کاربران برای او ارسال کنند و او آنها در توییتر منتشر میکند.
من نوعی حق دارم از فانتزی خودم برای کس دیگری که احساس امنیت میکنم صحبت کنم اما این فانتزی فقط یک طرف ندارد. طرف دوم ممکن است از شنیدن آنها احساس شرم کند و یا حتی شرم هم نه، اما احساس کند که به حریم خصوصی او تجاوز شده است. بنابراین طرح این موارد در محیط عمومی، ممکن است باعث شود جمع گستردهای از کاربران افراد را مورد تمسخر و یا آزار و اذیت قرار دهند.
جنبه دیگر این داستان خود حساب بات تلگرامی است که عملا در حال جمعآوری حجم بزرگی از داده از کاربران است و معلوم نیست این دادهها چطور مورد استفاده قرار میگیرند.
اما با آزار و اذیت هدفمند چه باید کرد؟
۱. با آن درگیر نشوید. پاسخ ندهید و واکنش نداشته باشید. اگر احساس کردید تحت فشار هستید، آن حساب را مسدود کنید.
۲. به توییتر گزارش کنید. دقت کنید که باید داستان را شرح دهید. در توییتر افراد فارسی بلد نیستند و اگر بلد باشند متوجه زمینه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داستان نیستند. بنابراین اگر انتظار واکنش مناسب را دارید باید تا جای ممکن زمینه ماجرا را شرح دهید و بنویسد چرا این یک آزار و اذیت هدفمند است. در صورت امکان نمونههیای مشابه و یا اگر تحقیقی در این مورد در فضای ایران صورت گرفته است را ضمیمه گزارش خود کنید.
۳. آرامش خود را حفظ کنید. تلاش کنید در مورد حریم خصوصی و آزار و اذیت هدفمند بیشتر مطالعه کنید و با کسانی که تجربه مانند شما داشتند مشورت کند.
۴. تلاش کنید تا با این فرهنگ نادرست مبارزه کنید و اهمیت ندهید که کسی که آزار و اذیت میکند وابسته به نظام حاکم است و یا در پی منافع دیگری است.
۵. با قربانی یا قربانیان قلدری مجازی و آزار و اذیت هدفمند ابراز همبستگی کنید. اجازه ندهید احساس کنند تنها هستند.