رخنهکنشگری، حریم خصوصی و اخلاق
موضوع هک و هک کردن، حتی برای کسانی که دانش فنی ندارند و یا متوجه زوایا و لایههای دیگر آن نمیشوند نیز همیشه جذاب بوده است. من شخصاً به عنوان شخصی فنی تا زمانی که با مفهوم Hacktivism آشنا نشدم هرگز متوجه این جذابیت برای افراد غیرفنی نشدم.
این عبارت که در فارسی به رخنهکنشگری ترجمه شده درواقع همان هک کردن است با مقداری تفاوت. هک کردن به زبان ساده به فرایندی گفته میشود که طی آن فرد یا افرادی با دورزدن سیستم تایید هویت و به شکلی غیرقانونی به اسنادی دست پیدا میکنند و یا اقداماتی تخریبی صورت میدهند. اما رخنهکنشگری سوی دیگر ماجرا قرار دارد. شاید «نافرمانی مدنی» بهترین تعریف برای این عبارت باشد. درواقع شما آگاه هستید که درحال «قانونشکنی» هستید، اما برای رسیدن به اهدافی باارزش. اهدافی که همانند مبارزه برای رسیدن به حقوق اولیه بشر، مقابله با فساد حکومتی، نجات جان انسانها و مواردی از این دست، آگاهانه و برای خیرعمومی، باعث میشود تا شما اقدام به قانونشکنی کنید.
رخنهکنشگری عملاً چنین رویهای دارد با این تفاوت که در دنیای شبکههای کامپیوتری و الکترونیک رخ میدهد، یعنی شما میدانید که با نفوذ غیرقانونی به مثلاً دوربینهای زندان اوین، قانونشکنی میکنید، اما برای عمومی کردن نقض سیستماتیک حقوق زندانیان، قانون را نادیده و بدون کسب مجوز به شبکه دوربینهای زندان اوین نفوذ میکنید و اسناد و مدارکی را به سرقت میبرید تا به شکل عمومی آنها را افشا کنید. به چنین اعمالی رخنهکنشگری یا Hacktivism میگویند.
آرون سوارتس یکی از هزاران نمونه رخنهکنشگری در دنیاست که به شهرت جهانی رسید. فردی که در کنار کنشگریهای سیاسی و مدنی، رخنهکنشگری هم انجام میداد و البته سرنوشت دردناکی در انتظار او بود و در سن ۲۶ سالگی دست به خودکشی زد. مسائلی از این دست رخنهکنشگری را در این سالیان با پرسشها و چالشهای بسیاری روبهرو ساخته است. Wikileaks و Anonymous دو نمونه اخیر از این چالشها هستند که در این یادداشت به بررسی آن خواهیم پرداخت. یادآور میشوم هدف از این یادداشت بررسی گروههای غیرایرانی نیست، و نگارنده توصیه میکند برای مطالعه بیشتر در این مورد به مقاله Human Rights and Hacktivism: The Cases of Wikileaks and Anonymous رجوع شود.
اخلاق
طی سالهای اخیر در علوم کامپیوتر میان رشتههایی به وجود آمدند که تلاش دارند تا به چالشهای پیش روی خود پاسخ دهند. رشتههایی که برای ورود به آنها شما نه تنها نیاز به داشتن معلومات فنی و آشنایی با تکنولوژی دارید، بلکه باید با مباحث حقوق بشر، قانون بینالملل، سیاست بینالملل و شاید از همه مهمتر و متاخرتر، اخلاق آشنا باشید. به عنوان مثال، طی سالهای اخیر، کنفرانسها، مقالات و کتابهای بسیاری در مورد اخلاق، حقوقبشر و هوش مصنوعی نوشته و منتشر شده است. در واقع چالش آینده فقط یافتن تکنولوژی جدید نیست، بلکه پیدا کردن راههای استفاده از این تکنولوژی به صورتی است که کمترین چالش را برای آزادیهای فردی و اجتماعی به وجود آورد.
دانستن تفاوتهای میان هک اخلاقی و رخنه کنشگری شاید قدم اول در راه آگاهی از این دو مسیر باشد. در هک اخلاقی شما با اجازه از مالک یک سامانه یا ابزار و یا برنامهکامپیوتری با هدف پیدا کردن مشکلات و حفرههای امنیتی، اقدام به هک میکنید و گاهی در برابر این اقدام دستمزد هم دریافت میکنید. در رخنهکنشگری اما شما برای خیر عمومی و بدون اجازه از مالک، اقدام به نفوذ و انتشار یافتههای خود میکنید. نکته ضروری مورد توجه در این میان این است که آیا با این انتشار شما باعث نقض حقوق فردی و خصوصی افراد میشوید یا خیر؟ آیا حریم خصوصی کسی در خطر قرار میگیرد یا خیر؟ برای پرسشهای اینچنینی باید پاسخی داشت.
به عنوان نمونه در مورد انتشار تصاویر دوربینهای زندان اوین، ضمن اینکه انتشار این تصاویر کاملاً با رخنهکنشگری قابل توضیح است و به خیرجمعی و مستند کردن نقض حقوق زندانیان کمک بسیاری میکند، اما چالشهای حفظ حریم خصوصی زندانیان را نیز در پی دارد.
در زمان انتشار چنین دادههایی باید توجه داشت که حریم خصوصی افراد زندانی، به ویژه گروههایی که بیشتر تحت فشار هستند؛ مانند +LGBTQ و یا اقلیتهای قومی و مذهبی، حفظ میشود یا خیر؟ آیا تمایل دارند که تصاویر آنها در زندان و در موقعیتهای گوناگون مانند حمام و یا درگیری دیده شود یا خیر؟ آیا نشر عمومی این تصاویر، باعث افزایش حس عدم امنیت در آنها میشود یا خیر؟ و از همه مهمتر آیا خطری را متوجه آنها خواهد کرد یا خیر؟
به عنوان نمونه در برخی از این تصاویر زندانیانی دیده میشوند که عریان هستند، به صورتیکه اندام جنسی آنها هم قابل رویت است. در چنین مواردی باید به این پرسش پاسخ بدهیم که آیا انتشار عمومی این تصاویر ناقض حریم خصوصی زندانی است یا خیر؟
به باور نگارنده روش انتشار این ویدیوها و تصاویر، حافظ حریم خصوصی زندانیان نبوده و موارد آینده رخنهکنشگری، باید از روشهایی استفاده کند که در وههله اول حافظ حریم خصوصی افرادی باشد که خود از قربانیان نقض حقوقبشر هستند.
در این روند چهار گروه عمده، هکرهای «عدالت علی» و تپندگان، رسانهها، فعالین و نهادهای حقوق بشر و گروهها و فعالین سیاسی نقش دارند.
گروه «عدالت علی» که در اینجا مدعی رخنهکنشگری است، در ابتدا یافتههای خود را در اختیار گروه دیگری قرار داد و از آنها خواست تا این اطلاعات را به رسانهها برساند. اطلاعات و تصاویری که میتوانند حریم خصوصی زندانیان را نقض کنند در اختیار گروه دومی قرار گرفت که تنها هکر هستند و تخصص و تجربهای در مورد حقوق بشر و محفاظت از حریم خصوصی ندارند.
خطای اول در اینجا رخ میدهد، زمانی که ما اسنادی حساس به دست میآوریم و بدون در نظر گرفتن حریم خصوصی قربانیان و مسائل حقوق بشری آنها را در اختیار فرد یا نهادی بدون تجربه قرار میدهیم.
تپندگان با رسانهها تماس میگیرد و به روشهای گوناگون ویدیو و تصاویر را در اختیار این رسانهها قرار میدهد. نکته مهم دیگری که باید در نظر گرفته شود این است که، این اسناد به طرزی به رسانهها ارسال شده که به شکل عمومی در اینترنت قابل ردیابی بود. اینجا نقطهای است که خطای دوم رخ داده است. یعنی گروه دوم، اسنادی را که خصوصی دریافت کردهاند بدون در نظر گرفتن حریم خصوصی قربانیان در سطح اینترنت بدون حفاظت کافی قرار میدهند.
خطای سوم توسط رسانهها رخ داد. برخی از رسانهها برای انتشار این ویدیوها صرفاً به اعلام هشداری در مورد دلخراش بودن تصاویر در ابتدای ویدیوها بسنده کردند بدون آنکه صورت زندانیان را «محو» کنند.
پس از این انتشار گسترده و با دسترس قرار گرفتن ویدیوها بود که گروه اولیه با ایجاد کانالی تلگرامی و همچنین اکانت توییتری، اقدام به انتشار ویدیوها کرد. سپس فعالین در شبکههای اجتماعی، گروهها و کانالهای تلگرامی و واتزاپی اقدام به بازنشر ویدیوها کردند. بخش بزرگی از این بازنشرها نیز ناقض حریم خصوصی زندانیان بود که باعث بوجود آمدن خطای چهارم پیرامون نشر این دادهها شد.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که ممکن است در بین این زندانیان افرادی باشند که مایل نباشند هویت و گرایش جنسی آنها و موارد بسیار دیگری از زندگی تحت فشاری که در زندان دارند، به صورت عمومی در اینترنت پخش و در دسترس همگان قرار بگیرد.دقت کنیم که گروههایی از این زندانیان ممکن است با افشای هویت خودشان عملاً در خطرهای دیگری قرار گرفته باشند.
اینجا است که باید به اخلاق رخنهکنشگری اندیشید.
پیشتر و زمانی که موضوع استفاده از اپلیکیشن FaceApp مطرح شده بود در مقالهای خاطرنشان کرده بودم که «ما با پدیدهای نو روبهرو هستیم و هنوز درک درستی از آن نداریم. در حوزه تکنولوژی شاید به جرات بتوان گفت که اهمیت حریم خصوصی و به ویژه حریم خصوصی اطلاعات و دادههای کاربران از زمانی مورد توجه جدی قرار گرفت که ادوارد اسنودن در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در مورد نقض آنها توسط آژانس امنیت ملی آمریکا افشاگری کرد. بعد از آن بود که تک تک دولتها و نهادهای مدنی در سراسر جهان اقدام به مقابله با این نقض حقوق کاربران اینترنتی کردند. این یعنی عمر توجه جدی به این موضوع به عنوان یک حق برای کاربران هنوز حتی دو رقمی نشده است و دنیا به تازگی متوجه سو استفاده از ابزارهای تکنولوژی شده است.»
ما نیاز داریم تا فرهنگ درست زندگی در این دنیای جدید را فرا بگیریم. این فراگیری باید در دو سطح باشد. سطح نخست کاربران هستند، مانند آنچه در مورد از اپلیکیشن FaceApp گفته شد و سطح دوم در مورد رخنهکنشگران است. کسانی که به نظر میرسد رو به ازدیاد هستند و طی فرایند رخنهکنشگری، به اسناد و مدارکی دسترسی پیدا میکنند که میتواند حریم خصوصی کسانی که خود قربانی نقض حقوقبشر هستند را در خطر قرار دهند. بنابراین نیاز به کار آموزشی و مطالعاتی بسیار بیشتری داریم.